حمید سوریان از خود می گوید


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ :
بازدید : 1098
نویسنده : سعید

از همان زمانی که وارد تیم ملی شد طلا می گرفت. چند سال پشت سرهم قهرمان جهان می شد و همه را امیدوار کرده بود که در المپیک پکن، کشتی فرنگی بالاخره صاحب مدال خواهد شد، اما این اتفاق در کمال ناباوری به وقوع نپیوست و او در حسرت مدال خوش رنگ المپیک باقی ماند. شاید اگر هرکس دیگری جای «حمید سوریان» بود ناامید می شد و کشتی را رها می کرد اما او شکست پکن را فراموش کرد و به قول خودش چهار سال زجر کشید تا در لندن روی سکوی نخست قرار بگیرد و پرچم ایران را به اهتزاز دربیاورد. او بدون شک یکی از موفق ترین جوان های ایرانی است؛ کسی که هنوز هم در شهرری زندگی می کند و می گوید هرچه دارد از مردم این منطقه است. حمید انگار کمی خسته است و در صحبت هایش چندبار به این نکته اشاره می کند که هنوز برای آینده ورزشی اش تصمیمی نگرفته است. با او از موفقیت و شهرت حرف زدیم.

کشتی عشق است، نه منبع درآمد

چه سالی کشتی را آغاز کردی؟

سال ۷۶ بود که به سمت کشتی آمدم و تمریناتم را در این رشته ورزشی آغاز کردم.

آن سال ها ما در کشتی فرنگی حتی یک مدال طلای جهانی هم کسب نمی کردیم و بیشتر نگاه ها روی کشتی آزاد معطوف بود، با این تفاسیر چرا کشتی فرنگی را انتخاب کردی؟

 

دلیل اصلی اش این بود که خودم کشتی فرنگی را بیشتر از کشتی آزاد دوست داشتم. از طرفی بستر فعالیت در این رشته در محله ای که زندگی می کردم (شهرری) فراهم بود و اکثر کلاس هایی که در آن منطقه بود، به کشتی فرنگی اختصاص داشت. دلیل دیگر گرایشم به این رشته هم این بود که خانواده ام همگی در رشته فرنگی فعالیت می کردند و استفاده از تجربیات افرادی مثل پدرم و برادرم که قهرمان امیدهای جهان در رشته فرنگی بودند، باعث شد این رشته را انتخاب کنم.

به برادرت که به مقام قهرمانی هم رسیده بود، از طریق کشتی پولی تزریق شده بود؟

نه، پول چندانی از طریق کشتی به ایشان نرسید.

این موضوع باعث نمی شد انگیزه ات برای ادامه کشتی کمرنگ شود؟

 

من نوجوانی بودم که با تمام وجود به کشتی عشق می ورزیدم و این رشته ورزشی را دوست داشتم. در همان سال ها شاهد این بودم که وقتی برادر بزرگترم در مسابقات امیدهای جهان تهران به مدال طلا دست یافت، مردم چقدر شاد و خوشحال بوند. وقتی خوشحالی مردم را می دیدم انگیزه ام دوچندان می شد تا بتوانم روزی دست به چنین کاری بزنم و به عنوان یک ورزشکار حرفه ای دل هموطنانم را شاد کنم. همیشه کشتی را به عنوان یک عشق دنبال کردم نه منبع درآمد.

 




مطالب مرتبط با این پست :

می توانید دیدگاه خود را بنویسید

[Comment_Gavator]
ماهی کوچولو در تاریخ : 1391/11/9/1 - - گفته است :
[Comment_Content]

[Comment_Gavator]
بهزاد در تاریخ : 1391/11/9/1 - - گفته است :
[Comment_Content]

[Comment_Gavator]
ژاله در تاریخ : 1391/11/9/1 - - گفته است :
[Comment_Content]

[Comment_Gavator]
نازی در تاریخ : 1391/11/9/1 - - گفته است :
[Comment_Content]


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








سلام خوش اومدین.

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کشتی گیر و آدرس koshtigir.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 178
بازدید کل : 105900
تعداد مطالب : 19
تعداد نظرات : 98
تعداد آنلاین : 1



RSS

Powered By
loxblog.Com